سلام

من اینجا هستم و از آتش گذشته‌ام! 

تنهایی از پسش برآمدم

آنطور که میخواستم قهرمانانه نشد اما تنهایی از پسش برآمدم

مثل بار قبل دچار حملات عصبی نشدهم، روزها گریه نکردم و از دوستانم نخواستم به حرفهای هر روز تکراریِ من وحشت زده و نالان گوش بدهند!

به هیچکس هیچ چیز نگفتم،این برای من خیلی بزرگ بود.

حالا نشسته‌ام کف اتاق و در تاریکی چای و ناپلئونی میخورم.

ناپلئونی تا ابد مرا یاد امروز میاندازد و گذر از آتش

خودم تنهایی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها